گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد چهارم
1 / 7 فرشتگان



امام رضا علیه السلام :ما برای کسی که از ما پیروی کند ، روشنایی هستیم ، و برای کسی که به وسیله ما راه بجوید ، مایه راه نمایی .

امام مهدی علیه السلام :در دختر پیامبر خدا ، برای من ، سرمشقی نیکوست .

1 / 7فرشتگانقرآن«خدا و فرشتگان او ، بر پیامبر درود می فرستند . ای کسانی که ایمان آورده اید! [ شما نیز ]بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید» .

حدیثامام صادق علیه السلام :برای پیامبر خدا خبر آوردند که : سعد بن مُعاذ ، در گذشت . پیامبر خدا و اصحابش برخاستند [ و به خانه سعد رفتند ]. جنازه سعد برداشته شد. پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد او را بر روی لنگه در ، غسل دادند و چون او را حنوط و کفن کردند و در تابوتش نهادند و به راه افتادند ، پیامبر خدا در پی آن ، حرکت کرد و گاه سمت راست تابوت و گاهی سمت چپ آن را می گرفت تا به قبرش رساندند. پیامبر خدا ، جنازه سعد را پایین نهاد و او را در گورش گذاشت و اطراف لَحَد را با خشت ، محکم کرد و در این هنگام می فرمود : «یک سنگ به من بده . ... کمی گِل به من بده» و با آنها فاصله میان خشت ها را [با ظرافت] می گرفت. کار که تمام شد و پیامبر صلی الله علیه و آله بر روی قبر ، خاک ریخت و آن را هموار کرد ، فرمود : «من می دانم که او به زودی می پوسد و پوسیدگی به سراغش می آید ؛ امّا خداوند متعال ، بنده ای را دوست دارد که هر گاه کاری انجام می دهد ، محکم کاری کند» . چون پیامبر صلی الله علیه و آله خاکش را هموار کرد ، مادر سعد ، از گوشه ای صدا زد : بهشت ، گوارایت باد! پیامبر خدا فرمود : «آرام باش ، ای اُمّ سعد! از طرف پروردگارت ، چنین با قاطعیت سخن مگوی . سعد ، همین حالا دچار فشار [ قبر ] شد» . پیامبر صلی الله علیه و آله باز گشت و مردم نیز بر گشتند . گفتند : ای پیامبر خدا! ما شاهد بودیم که شما با سعد ، چنان عمل کردید که با هیچ کس نکرده اید. بدون عبا و با پای برهنه دنبال جنازه اش حرکت کردید! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «فرشتگان ، پابرهنه و بدون عبا بودند. من هم به آنها تأسّی کردم» . گفتند : گاه سمت راست تابوت را می گرفتید و زمانی سمت چپ آن را! فرمود : «دستم در دست جبرئیل بود و هر جا را که او می گرفت ، من هم می گرفتم» . گفتند : دستور فرمودی و او را غسل دادند ، و بر جنازه اش نماز خواندی و خودت او را در گور نهادی ؛ ولی سپس فرمودی که : سعد ، دچار فشار [قبر ]شد. فرمود : «آری ؛ او با خانواده اش کمی بداخلاق بود» .

.


ص: 204

1 / 8العُلَماءُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اِتَّبِعُوا العُلَماءَ ؛ فَإِنَّهُم سُرُجُ الدُّنیا ومَصابیحُ الآخِرَهِ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :إذا عَلَوتَ فَلا تُفَکِّر فیمَن دونَکَ مِنَ الجُهّالِ ، ولکِنِ اقتَدِ بِمَن فَوقَکَ مِنَ العُلَماءِ . (2)

.

1- .. الفردوس : ج 1 ص 71 ح 209 عن أنس ، کنز العمّال : ج 10 ص 135 ح 28681 .
2- .. غرر الحکم: ج 3 ص 158 ح 4092 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 136 ح 3100 .

ص: 205



1 / 8 عالمان

1 / 8عالمانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از عالمان (آگاهان) پیروی کنید؛ چرا که آنان چراغ های دنیا و روشنایی های آخرت اند .

امام علی علیه السلام :هر گاه بلندی یافتی ، به نادانانِ فرو دستت منگر ؛ بلکه عالِمان فرا دستت را الگو قرار بده .

.


ص: 206

الإمام زین العابدین علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی أوحی إلی دانِیالَ علیه السلام : إنَّ أمقَتَ عَبیدی إلَیَّ الجاهِلُ المُستَخِفُّ بِحَقِّ أهلِ العِلمِ التّارِکُ لِلاِقتِداءِ بِهِم ، وإنَّ أحَبَّ عَبیدی إلَیَّ التَّقِیُّ الطّالِبُ لِلثَّوابِ الجَزیلِ اللّازِمُ لِلعُلَماءِ . (1)

عوالی اللآلی :رُوِیَ عَن بَعضِهِم علیهم السلام : النّاسُ أربَعَهٌ : رَجُلٌ یَعلَمُ ویَعلَمُ أنَّهُ یَعلَمُ فَذاکَ عالِمٌ فَاتَّبِعوهُ ، ورَجُلٌ یَعلَمُ ولا یَعلَمُ أنَّهُ یَعلَمُ فَذاکَ غافِلٌ فَأَیقِظوهُ ، ورَجُلٌ لا یَعلَمُ ویَعلَمُ أنَّهُ لا یَعلَمُ فَذاکَ جاهِلٌ فَعَلِّموهُ ، ورَجُلٌ لا یَعلَمُ ویَعلَمُ أنَّهُ یَعلَمُ فَذاکَ ضالٌّ فَأَرشِدوهُ . (2)

1 / 9أهلُ الإِیمانِالکتاب«وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَیْ ءٍ کُلُّ امْرِیءٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ» . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی التَّرغیبِ إلی طَلَبِ العِلمِ :یَرفَعُ اللّهُ بِهِ أقواما یَجعَلُهُم فِی الخَیرِ أئِمَّهً یُقتَدی بِهِم ، تُرمَقُ (4) أعمالُهُم ، وتُقتَبَسُ آثارُهُم ، وتَرغَبُ المَلائِکَهُ فی خُلَّتِهِم ، یَمسَحونَهُم فی صَلاتِهِم بِأَجنِحَتِهِم . (5)

.

1- .. الکافی: ج 1 ص 35 ح 5 عن أبی حمزه ، منیه المرید : ص 111 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 379 ح 23 .
2- .. عوالی اللآلی: ج 4 ص 79 ح 74 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 195 ح 15 .
3- .. الطور: 21.
4- .. رَمَقتُه ببصری ورامقتُه : إذا أتبعتَه بصرَک تتعهّده ، وتنظر إلیه وترْقُبه. ورمَّق ترمیقا : أدام النظر (تاج العروس : ج13 ص 177 «رمق») . والظاهر أنّ المراد من «تُرمق أعمالهم» : أی یُنظر إلیها ویُکتسب منها ، فیَجعل الناس أعمالهم علی طریقتهم .
5- .. الخصال : ص 522 ح 12 عن الإمام علیّ علیه السلام ، تحف العقول : ص 28 ولیس فیه ذیله ، الأمالی للصدوق : ص 713 ح 982 عن الأصبغ بن نباته عن الإمام علیّ علیه السلام ، روضه الواعظین : ص 13 عن الإمام علیّ علیه السلام ، منیه المرید : ص 109 عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ؛ حلیه الأولیاء : ج 1 ص 346 عن أنس نحوه ، کنز العمّال : ج 10 ص 177 ح 28920 .

ص: 207



1 / 9 اهل ایمان

امام زین العابدین علیه السلام :خداوند متعال به دانیال علیه السلام وحی فرمود که : «منفورترینِ بندگانم در نزد من ، آن نادانی است که حق [و حرمت] اهل دانش را سبُک می شمارد و آنان را سرمشق خویش قرار نمی دهد ، و محبوب ترینِ بندگانم در نزد من ، آن پرهیزگاری است که جویای ثواب بسیار است و ملازمت با عالمان را اختیار کرده است» .

عوالی اللآلی :از یکی از امامان اهل بیت علیهم السلام روایت شده است که : «مردم ، چهار دسته اند : مردی که می داند و می داند که می داند . او [ به راستی ]عالِم است . پس پیروی اش کنید . مردی که می داند و نمی داند که می داند . او غافل است . پس بیدارش کنید . مردی که نمی داند و می داند که نمی داند . او نادان است . پس دانایش کنید . و مردی که نمی داند و می پندارد که می داند . او گم راه است . پس ارشادش کنید» .

1 / 9اهل ایمانقرآن«و کسانی که ایمان آورده اند و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروی کرده اند ، فرزندانشان را به آنها ملحق خواهیم کرد و چیزی را از کارشان نمی کاهیم. هر کسی ، در گرو دستاورد خویش است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در تشویق به دانشجویی :خداوند به سبب آن (دانش) ، اقوامی را بلندمرتبه می گرداند و آنان را در خوبی ها پیشوایانی قرار می دهد که سرمشق دیگران می شوند ، و کارهایشان مورد توجّه دیگران قرار می گیرد ، و از رفتارهایشان اقتباس می شود ، و فرشتگان به دوستی با آنان علاقه مند می شوند ، و در هنگام نمازشان بال های خود را بر سر آنها می کشند .

.


ص: 208

عنه صلی الله علیه و آله :یَرفَعُ اللّهُ بِهذَا القُرآنِ وَالعِلمِ بِتَأویلِهِ وبِمُوالاتِنا أهلَ البَیتِ وَالتَّبَرّی مِن أعدائِنا أقواما، فَیَجعَلُهُم فِی الخَیرِ قادَهً؛ تُقَصُّ آثارُهُم، وتُرمَقُ أعمالُهُم، ویُقتَدی بِفِعالِهِم. (1)

الإمام الکاظم علیه السلام مِن دُعائِهِ فی أوَّلِ لَیلَهٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ :اللّهُمَّ اجعَلنی تابِعا لِصالِحِ مَن مَضی مِن أولِیائِکَ ، وألحِقنی بِهِم . (2)

1 / 10أهلُ الخَیرِالإمام علیّ علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ علیه السلام :اِحتَدِ (3) بِحِذاءِ الصّالِحینَ ، وَاقتَدِ بِآدابِهِم ، وسِر بِسیرَتِهِم . (4)

.

1- .. التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 16 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 183 ح 18 .
2- .. الکافی: ج 4 ص 73 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 108 ح 266 ، المقنعه : ص 323 ح 14 کلّها عن علیّ بن رئاب ، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 104 ح 1848 ، مصباح المتهجّد : ص 606 ح 694 من دون إسنادٍ إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام ، الإقبال : ج 1 ص 117 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 342 ح 2 .
3- .. حَدَا الشیء یحدوه واحتَداه : تبِعه (لسان العرب : ج 14 ص 168 «حدا») . ولعلّها بالذال المعجمه ؛ یقال : فلان یحتذی علی مثال فلان ؛ إذا فعل فعله واقتدی به فی أمره (انظر : لسان العرب : ج 14 ص 170 «حذا») .
4- .. کنز العمّال : ج 16 ص 180 ح 44215 نقلاً عن وکیع والعسکری فی المواعظ .

ص: 209



1 / 10 نیکوکاران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، مردمانی را به واسطه این قرآن و علمِ به تأویل آن و به سبب دوستی و پیروی[ شان ] از ما خاندان و بیزاری از دشمنانمان ، بلندی می بخشد و آنها را در خوبی ها پیشوا می گرداند ، به طوری که دیگران از آنها پیروی می کنند و چشم به کارهای آنان می دوزند و از رفتارشان الگو می گیرند .

امام کاظم علیه السلام از دعای ایشان در نخستین شب ماه رمضان :بار خدایا! مرا دنباله رو نیکان از اولیای گذشته ات ، قرار ده ، و به آنان ملحقم گردان .

1 / 10نیکوکارانامام علی علیه السلام در سفارش به فرزندش حسن علیه السلام :از نیکان ، دنباله روی کن ، و به آداب آنان اقتدا کن ، و راه و روش آنان را در پیش بگیر .

.


ص: 210

عنه علیه السلام فی وَصفِ شیعَهِ أهلِ البَیتِ علیهم السلام :مِن عَلامَهِ أحَدِهِم أن تَری لَهُ قُوَّهً فی دینٍ . . . یَقتَدی بِمَن سَلَفَ مِن أهلِ الخَیرِ قَبلَهُ ، فَهُوَ قُدوَهٌ لِمَن خَلَفَ مِن طالِبِ البِرِّ بَعدَهُ ، اُولئِکَ عُمّالُ اللّهِ ، ومَطایا أمرِهِ وطاعَتِهِ ، وسُرُجُ أرضِهِ وبَرِیَّتِهِ ، اُولئِکَ شیعَتُنا وأحِبَّتُنا ، ومِنّا ومَعَنا ، آها شَوقا إلَیهِم . (1)

عنه علیه السلام فی صِفَهِ المُؤمِنِ :بُعدُهُ مِمَّن تَباعَدَ مِنهُ بُغضٌ ونَزاهَهٌ (2) ، ودُنُوُّهُ مِمَّن دَنا مِنهُ لینٌ ورَحمَهٌ ، لَیسَ تَباعُدُهُ تَکَبُّرا ولاعَظَمَهً ، ولادُنُوُّهُ خَدیعَهً ولاخِلابَهً (3) ، بَل یَقتَدی بِمَن کانَ قَبلَهُ مِن أهلِ الخَیرِ ، فَهُوَ إمامٌ لِمَن بَعدَهُ مِن أهلِ البِرِّ . (4)

عنه علیه السلام :لَأَن تَکونَ تابِعا فِی الخَیرِ ، خَیرٌ لَکَ مِن أن تَکونَ مَتبوعا فِی الشَّرِّ . (5)

عنه علیه السلام :لَم یَمُت مَن تَرَکَ أفعالاً یُقتَدی بِها مِنَ الخَیرِ ، [ و] (6) مَن نَشَرَ حِکمَهً ذُکِرَ بِها . (7)

عنه علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : ذَهَبَ الرِّجالُ المُقتَدی بِفِعالِهِموَالمُنکِرونَ لِکُلِّ أمرٍ مُنکَرِ وبَقیتُ فی خَلَفٍ یُزَیِّنُ بَعضُهُمبَعضا لِیَدفَعَ مُعوِرٌ (8) عَن مُعوِرِ سَلَکوا بُنَیّاتِ (9) الطَّریقِ فَأَصبَحوامُتَنَکِّبینَ (10) عَنِ الطَّریقِ الأَکبَرِ (11)

.

1- .. کنز الفوائد: ج 1 ص 91 عن نوف البکالی ، بحار الأنوار : ج 68 ص 195 ح 48 .
2- .. قال المجلسی قدس سره : أی إنّما یبعد عن الکفّار والفسّاق للبغض فی اللّه ، والنّزاهه والبُعد عن أعمالهم وأفعالهم . والنَّزاهه : التباعد عن کلّ قذر ومکروه (بحار الأنوار : ج 67 ص 384) . وفی نهج البلاغه : «زُهدٌ ونزاهه»، وهو الأقرب .
3- .. الخِلابه: الخِداع بالقول اللطیف (النهایه : ج 2 ص 58 «خلب») .
4- .. الکافی: ج 2 ص230 ح 1 عن عبداللّه بن یونس عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول: ص 162، نهج البلاغه: الخطبه 193 من کلامه علیه السلام فی صفه المتّقین وفیه صدره إلی «خدیعه» ، بحار الأنوار : ج 67 ص 367 ح 70 .
5- .. غرر الحکم: ج 5 ص 280 ح 7361 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 404 ح 6834 .
6- .. ما بین المعقوفین أثبتناه من بحار الأنوار .
7- .. کنزالفوائد : ج 1 ص 349 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 24 ح 77 .
8- .. رجلٌ مُعوِر : قبیح السریرَه. والعَوار : العیب (لسان العرب : ج 4 ص 616 «عور») .
9- .. بُنَیّات الطریق : هی الطُرق الصغار تتشعّب من الجادّه ، وهی التُّرَّهات (الصحاح : ج 6 ص 2287 «بنا») .
10- .. نَکَبَ عن الشیء و عن الطریق وتنکَّبَ : عَدَلَ (لسان العرب : ج 1 ص 770 «نکب») .
11- .. الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 268 ح 191 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 411 ح 29 .

ص: 211

امام علی علیه السلام در توصیف شیعیان اهل بیت علیهم السلام :از نشانه های هر یک از آنان ، این است که او را در دین ، نیرومند می یابی ، ... از نیکوکارانِ پیش از خود الگو می گیرد ، و خود برای کسانی که پس از او می آیند و طالب نیکوکاری هستند ، الگوست . اینان ، کارگزاران خداوند و حاملانِ فرمان و طاعت او ، و چراغ های (روشنی بخش) زمین او و آفریدگانش هستند. اینان ، شیعیان و دوستداران ما هستند ، و از مایند و با مایند. وه که مرا چه شوقی به دیدار آنان است!

امام علی علیه السلام در توصیف مؤمن :اگر از کسی دوری می کند ، دوری کردنش ، از سر نفرت و پاکیزه ماندن است ، و اگر به کسی نزدیک می شود، نزدیک شدنش ، از روی نرمی و مهربانی . دوری گزیدنش ، از روی تکبّر و خودبرتربینی نیست ، و نزدیک شدنش ، از سر فریب و نیرنگ کاری نیست ؛ بلکه به نیکوکارانِ پیش از خود ، اقتدا می کند. پس ، او برای نیکوکارانی که پس از وی می آیند ، پیشوا [ و الگو ]ست .

امام علی علیه السلام :در خوبی ، پیرو باشی ، بهتر از آن است که در بدی ، پیشوا باشی .

امام علی علیه السلام :کسی که کارهای نیکی از خود بر جای نهاده که سرمشق دیگران قرار می گیرند ، هرگز نمرده است [و] کسی که حکمتی [ یا دانشی ]را نشر دهد ، به سبب آن ، نامش ماندگار می شود . (1)

امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان :رفتند آن مردانی که کارهایشان الگو بود و با هر کار ناپسندی ، سر ناسازگاری داشتند و من ماندم در میان جماعتی که یکدیگر را می ستایند تا زشتکاری از زشتکاری ، دفاع کند کوره راه ها را پیمودند و صبحگاهان از شاه راه ، به دور افتاده بودند .

.

1- .یا : و نیز کسی که حکمتی را نشر دهد که به سبب آن از او نام برده شود ، هرگز نمرده است .

ص: 212

. .


ص: 213

. .


ص: 214

الفصل الثانی : مواطن التّأسّی2 / 1الدّینُ وَ الدُّنیارسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن نَظَرَ فی دینِهِ إلی مَن هُوَ فَوقَهُ فَاقتَدی بِهِ ، ونَظَرَ فی دُنیاهُ إلی مَن هُوَ دونَهُ فَحَمِدَ اللّهَ عَلی ما فَضَّلَهُ بِهِ عَلَیهِ ، کَتَبَهُ اللّهُ شاکِرا صابِرا . ومَن نَظَرَ فی دینِهِ إلی مَن هُوَ دونَهُ ، ونَظَرَ فی دُنیاهُ إلی مَن هُوَ فَوقَهُ فَأَسِفَ عَلی ما فاتَهُ مِنهُ ، لَم یَکتُبهُ اللّهُ شاکِرا ولا صابِرا . (1)

الإمام الصادق علیه السلام فِی الدُّعاءِ :اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ أحمَدُکَ وأستَعینُکَ وأنتَ رَبّی وأنَا عَبدُکَ ، أصبَحتُ عَلی عَهدِکَ ووَعدِکَ ، واُؤمِنُ بِوَعدِکَ واُوفی بِعَهدِکَ مَا استَطَعتُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّهَ إلّا بِاللّهِ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ . أصبَحتُ عَلی فِطرَهِ الإِسلامِ و کَلِمَهِ الإِخلاصِ ومِلَّهِ إبراهیمَ ودینِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، عَلی ذلِکَ أحیا وأموتُ إن شاءَ اللّهُ . اللّهُمَّ أحیِنی ما أحیَیتَنی بِهِ ، و أمِتنی إذا أمَتَّنی عَلی ذلِکَ ، وَابعَثنی إذا بَعَثتَنی عَلی ذلِکَ ، أبتَغی بِذلِکَ رِضوانَکَ وَاتِّباعَ سَبیلِکَ . إلَیک ألجَاتُ ظَهری ، وإلَیکَ فَوَّضتُ أمری ، آلُ مُحَمَّدٍ أئِمَّتی لَیسَ لی أئِمَّهٌ غَیرُهُم ، بِهِم أئتَمُّ وإیّاهُم أتَوَلّی وبِهِم أقتَدی ، اللّهُمَّ اجعَلهُم أولِیائی فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، وَاجعَلنی اُوالی أولِیاءَهُم واُعادی أعداءَهُم فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، وألحِقنی بِالصّالِحینَ وآبائی مَعَهُم . (2)

.

1- .. سنن الترمذی : ج 4 ص 665 ح 2512 عن عبداللّه بن عمرو ، مسند الشامیین : ج 1 ص 290 ح 505 لیس فیه «نظر فی دینه إلی من هو دونه» ، الزهد لابن المبارک (الملحقات) : ص 50 ح 180 کلاهما عن شعیب عن أبیه نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 255 ح 6423 ؛ تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 90 ، معدن الجواهر : ص 26 نحوه ، مستدرک الوسائل : ج 12 ص 172 ح 13807 .
2- .. الکافی : ج 2 ص 529 ح 21 عن معاویه بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 294 ح 56 .

ص: 215



فصل دوم : موارد اُلگوگیری

2 / 1 دین و دنیا

فصل دوم : موارد اُلگوگیری2 / 1دین و دنیاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که در دینش به فراتر از خود بنگرد و او را الگو قرار دهد ، و در دنیایش به فروتر از خود بنگرد و خداوند را بر آنچه او را بِدان بر وی برتری داده ، سپاس بگوید ، خداوند ، او را سپاس گزار و شکیبا می نویسد . و هر که در دینش به فروتر از خود بنگرد ، و در دنیایش به فراتر از خود بنگرد و برای آنچه از او کمتر دارد ، افسوس بخورد ، خداوند عز و جل او را نه سپاس گزار و نه شکیبا می نویسد .

امام صادق علیه السلام در دعا :بار خدایا! سپاس ، ویژه توست . تو را می ستایم و از تو یاری می طلبم ، که تو ، پروردگار منی و من ، بنده تو ام . در حالی صبح کردم که بر پیمان و وعده تو هستم ، و به وعده ات ایمان دارم و به پیمان با تو ، تا آن جا که بتوانم ، وفا می کنم ؛ و هیچ نیرو و توانی نیست ، مگر از سوی خداوند یگانه بی انباز . و گواهی می دهم که محمّد ، بنده و فرستاده اوست . در حالی صبح کردم که بر سرشت اسلام و کلمه اخلاص (توحید) و آیین ابراهیم و دین محمّد صلی الله علیه و آله هستم . به خواست خدا ، بر این [ عقاید ] زندگی می کنم و می میرم. بار خدایا! تا زنده ام می داری ، بر این ، زنده ام بدار ، و هر گاه مرا میراندی ، بر آن بمیرانم ، و هر گاه مرا برانگیختی ، بر آن برانگیزانم . با این ، خشنودی تو و پیمودن راه تو را می جویم . به تو تکیه کردم ، و کارم را به تو سپردم . خاندان محمّد ، پیشوایان من اند و جز آنان مرا پیشوایی نیست . از آنان پیروی می کنم و ولایت آنان را می پذیرم ، و به آنان اقتدا می نمایم . بار خدایا! آنان را در دنیا و آخرت ، اولیای من قرار بده ، و چنانم گردان که در دنیا و آخرت ، دوستانشان را دوست ، و دشمنانشان را دشمن بدارم ، و مرا و پدرانم را به نیکان ، ملحق فرما .

.


ص: 216

2 / 2الوَرَعُ وَ التَّقوی وَ الاِجتِهادُالإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی أوجَبَ عَلَیکُم حُبَّنا ومُوالاتَنا ، وفَرَضَ عَلَیکُم طاعَتَنا ، ألا فَمَن کانَ مِنّا فَلیَقتَدِ بِنا ، وإنَّ مِن شَأنِنَا الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وأداءَ الأَمانَهِ إلَی البَرِّ وَالفاجِرِ ، وصِلَهَ الرَّحِمِ وإقراءَ الضَّیفِ وَالعَفوَ عَنِ المُسیءِ ، ومَن لَم یَقتَدِ بِنا فَلَیسَ مِنّا . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ أحَقَّ النّاسِ بِالوَرَعِ آلُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وشیعَتُهُم ؛ لِکَی یَقتَدِیَ النّاسُ بِهِم ، فَإِنَّهُمُ القُدوَهُ لِمَنِ اقتَدی ، فَاتَّقُوا اللّهَ وأطیعوهُ ؛ فَإِنَّهُ لا یُنالُ ما عِندَ اللّهِ إلّا بِالتَّقوی وَالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ ، فَإِنَّ اللّهَ تَعالی یَقولُ : «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» . (2) أمَا وَاللّهِ إنَّکُم عَلی دینِ اللّهِ ودینِ مَلائِکَتِهِ ، فَأَعینونا عَلی ذلِکَ بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ وکَثرَهِ العِبادَهِ ، وعَلَیکُم بِالوَرَعِ . (3)

.

1- .. الاختصاص: ص 241 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 115 ح 12 .
2- .. الحجرات : 13 .
3- .. إرشاد القلوب : ص 101 ، بشاره المصطفی : ص 141 عن عمر بن یحیی بن بسّام ، جامع الأحادیث للقمّی (الغایات) : ص203 وفیهما صدره إلی «لمن اقتدی» ، بحار الأنوار : ج 68 ص 167 ح 21 .

ص: 217



2 / 2 پارسایی و پرهیزگاری و سختکوشی

2 / 2پارسایی و پرهیزگاری و سختکوشیامام صادق علیه السلام :خداوند متعال ، دوستیِ ما و ولایت ما را بر شما واجب ساخت و اطاعت از ما را بر شما فرض کرد . هان! پس هر که از ماست ، باید به ما اقتدا کند . از راه و رسم ما ، پارسایی و سختکوشی [ در عمل و طاعت ]و برگرداندن امانت به نیک و بد ، و صله رحم و پذیرایی از میهمان و گذشت کردن از بدی کننده است . و هر که به ما اقتدا نکند ، از ما نیست .

امام صادق علیه السلام :سزاوارترین مردم به پارسایی ، خاندان محمّد و شیعیان آنها هستند تا مردم از آنها الگو بگیرند؛ چرا که آنان برای کسی که به دنبال الگوست ، الگویند . پس ، از خدا پروا کنید و از او فرمان بَرید؛ زیرا به آنچه نزد خداست ، مگر با پرهیزگاری و پارسایی و سختکوشی ، نمی توان رسید ، که خداوند متعال می فرماید : «همانا گرامی ترین شما نزد خدا ، باتقواترین شماست» . هان! به خدا سوگند که شما بر دین خدا و دین فرشتگان او هستید . پس با پارسایی و سختکوشی و عبادتِ زیاد ، ما را در این امر ، کمک کنید . بر شما باد پارسایی !

.


ص: 218

2 / 3الصَّبرُ فِی المَصائِبِالإمام الحسین علیه السلام :لَمّا قُبِضَت فاطِمَهُ علیهاالسلام دَفَنَها أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام سِرّا وعَفا (1) عَلی مَوضِعِ قَبرِها ، ثُمَّ قامَ فَحَوَّلَ وَجهَهُ إلی قَبرِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّهِ عَنّی ، وَالسَّلامُ عَلَیکَ عَنِ ابنَتِکَ وزائِرَتِکَ ، وَالبائِتَهِ فِی الثَّری بِبُقعَتِکَ ، وَالمُختارِ اللّهُ لَها سُرعَهَ اللِّحاقِ بِکَ ، قَلَّ یا رَسولَ اللّهِ عَن صَفِیَّتِکَ صَبری ، وعَفا عَن سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ تَجَلُّدی ، إلّا أنَّ لی فِی التَّأَسِّی بِسُنَّتِکَ فی فُرقَتِکَ مَوضِعَ تَعَزٍّ ، فَلَقَد وَسَّدتُکَ فی مَلحودَهِ قَبرِکَ ، وفاضَت نَفسُکَ بَینَ نَحری وصَدری ، بَلی وفی کِتابِ اللّهِ لی أنعَمُ القَبول ، إنّا للّهِِ وإنّا إلَیهِ راجِعونَ . (2)

2 / 4الزُّهدُ فِی الدُّنیامستدرک الوسائل :عَن أبی اُمامَهَ الباهِلِیِّ فی حَدیثٍ طَویلٍ اِختَصَرناهُ أنَّهُ قالَ : إنَّ ثَعلَبَهَ بنَ حاطِبٍ الأَنصارِیَّ أتی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، ادعُ اللّهَ أن یَرزُقَنی مالاً . قالَ الرَّسولُ صلی الله علیه و آله : وَیحَکَ یا ثَعلَبَهُ ، اِذهَب وَاقنَع بِما عِندَکَ ، فَإِنَّ الشّاکِرَ أحسَنُ مِمَّن لَهُ مالٌ کَثیرٌ لا یَشکُرُهُ . فَذَهَبَ ، ورَجَعَ بَعدَ أیّامٍ وقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، ادعُ اللّهَ تَعالی أن یُعطِیَنی مالاً . فَقالَ الرَّسولُ صلی الله علیه و آله : ألَیسَ لَکَ بی اُسوَهٌ! فَإِنّی بِعِزَّهِ عَرشِ اللّهِ لَو شِئتُ لَصارَت جِبالُ الأَرضِ لی ذَهَبا وفِضَّهً ! فَذَهَبَ ، ثُمَّ رَجَعَ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، سَلِ اللّهَ تَعالی أن یُعطِیَنی مالاً ، فَإِنّی اُؤَدّی حَقَّ اللّهِ ، واُؤَدّی حُقوقا ، وأصِلُ بِهِ الرَّحِمَ . فَقالَ الرَّسولُ صلی الله علیه و آله : اللّهُمَّ أعطِ ثَعلَبَهَ . (3)

.

1- .. العَفْو : المَحْو . عَفَتِ الریاح الأَثَر : أی دَرَستْهُ ومحَتْه (تاج العروس : ج 19 ص 686 «عفو») .
2- .. الکافی: ج 1 ص 458 ح 3 عن علیّ بن محمّد الهرمزانی ، الأمالی للمفید : ص 281 ح 7 ، الأمالی للطوسی : ص 109 ح 166 کلاهما عن علیّ بن محمّد الهرمزانی عن الإمام زین العابدین عنه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 193 ح 21 .
3- .. مستدرک الوسائل : ج 13 ص 256 ح 15289 نقلاً عن أبی الفتوح الرازی فی تفسیره .

ص: 219



2 / 3 شکیبایی در مصیبت ها

2 / 4 دل کندن از دنیا

2 / 3شکیبایی در مصیبت هاامام حسین علیه السلام :چون فاطمه علیهاالسلام از دنیا رفت ، امیر مؤمنان علیه السلام مخفیانه او را به خاک سپرد و آثار محلّ قبرش را از بین برد . آن گاه برخاست و رو به قبر پیامبر خدا کرد و گفت : «درود بر تو ، ای پیامبر خدا! درود بر تو از جانب دخترت که اینک به دیدار تو آمده و در بقعه تو در خاک آرمیده است ، و خدا خواست که زودتر به تو بپیوندد! ای پیامبر خدا! شکیبم در سوگ محبوبه ات ، اندک گشته و طاقتم در غم از دست دادن بانوی زنان عالم ، از کف رفته است ؛ امّا تأسّی به سنّت تو در [ غم ]فراقت ، تسلّی بخش هر مصیبتی است. من با دست خود ، سرت را در لحدِ آرامگاهت نهادم ، و در حالی جان دادی که سرت به سینه من چسبیده بود. آری ، در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش است. ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم» .

2 / 4دل کندن از دنیامستدرک الوسائل :از ابو اُمامه باهلی در روایتی بلند که مختصرش کرده ایم : [نقل است که] ثعلبه بن حاطب انصاری ، نزد پیامبر خدا آمد و گفت : ای پیامبر خدا! دعا کن که خداوند به من ثروتی روزی کند . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «زهی تو ، ای ثَعلَبه! برو و به همانچه داری ، قناعت کن؛ زیرا شکرگزار ، بهتر از کسی است که ثروت بسیار دارد و شکر آن را به جای نمی آورد» . ثعلبه رفت و چند روز بعد ، باز آمد و گفت : ای پیامبر خدا! دعا کن که خدای متعال به من ثروتی عطا فرماید . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «آیا نه این است که من برای تو الگویم؟ به عزّت عرش خدا سوگند ، من اگر بخواهم ، کوه های زمین برایم طلا و نقره می شوند» . ثعلبه رفت و سپس باز آمد و گفت : ای پیامبر خدا! از خدای متعال بخواه که به من ثروتی عطا کند . من حقّ خدا را خواهم داد ، و حقوق دیگران را خواهم داد ، و با آن به خویشاوندان ، رسیدگی خواهم کرد . پیامبر خدا گفت : «بار خدایا! به ثعلبه عطا فرما» .

.


ص: 220

الإمام علیّ علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ :ولَقَد کانَ فی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله کافٍ لَکَ فِی الاُسوَهِ ، ودَلیلٌ لَکَ عَلی ذَمِّ الدُّنیا وعَیبِها ، وکَثرَهِ مَخازیها ومَساویها ؛ إذ قُبِضَت عَنهُ أطرافُها ، ووُطِّئَت لِغَیرِهِ أکنافُها (1) ، وفُطِمَ عَن رَضاعِها ، وزُوِیَ (2) عَن زَخارِفِها . وإن شِئتَ ثَنَّیتُ بِموسی کَلیمِ اللّهِ صلی الله علیه و سلم حَیثُ یَقولُ : «رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» (3) ، وَاللّهِ ! ما سَأَلَهُ إلّا خُبزا یَأکُلُهُ ؛ لِأَنَّهُ کانَ یَأکُلُ بَقلَهَ الأَرضِ ، ولَقَد کانَت خُضرَهُ البَقلِ تُری مِن شَفیفِ (4) صِفاقِ (5) بَطنِهِ ؛ لِهُزالِهِ وتَشَذُّبِ (6) لَحمِهِ . وإن شِئتَ ثَلَّثتُ بِداودَ صلی الله علیه و سلم صاحِبِ المَزامیرِ وقارِئِ أهلِ الجَنَّهِ ، فَلَقَد کانَ یَعمَلُ سَفائِفَ الخوصِ (7) بِیَدِهِ ، ویَقولُ لِجُلَسائِهِ : أیُّکُم یَکفینی بَیعَها! ویَأکُلُ قُرصَ الشَّعیرِ مِن ثَمَنِها . وإن شِئتَ قُلتُ فی عیسیَ بنِ مَریَمَ علیه السلام ، فَلَقَد کانَ یَتَوَسَّدُ الحَجَرَ ، ویَلبَسُ الخَشِنَ ، ویَأکُلُ الجَشِبَ (8) . وکانَ إدامُهُ الجوعَ ، وسِراجُهُ بِاللَّیلِ القَمَرَ ، وظِلالُهُ فِی الشِّتاءِ مَشارِقَ الأَرضِ ومَغارِبَها ، وفاکِهَتُهُ ورَیحانُهُ ما تُنبِتُ الأَرضُ لِلبَهائِمِ . ولَم تَکُن لَهُ زَوجَهٌ تَفتِنُهُ ، ولا وَلَدٌ یَحزُنُهُ ، ولا مالٌ یَلفِتُهُ ، ولا طَمَعٌ یُذِلُّهُ . دابَّتُهُ رِجلاهُ ، وخادِمُهُ یَداهُ! فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الأَطیَبِ الأَطهَرِ صلی الله علیه و آله ، فَإِنَّ فیهِ اُسوَهً لِمَن تَأَسّی ، وعَزاءً لِمَن تَعَزّی ، وأحَبُّ العِبادِ إلَی اللّهِ المُتَأَسّی بِنَبِیِّهِ ، وَالمُقتَصُّ لِأَثَرِهِ . قَضَمَ الدُّنیا قَضما (9) ، ولَم یُعِرها طَرفا . أهضَمُ أهلِ الدُّنیا کَشحا (10) ، وأخمَصُهُم مِنَ الدُّنیا بَطنا . عُرِضَت عَلَیهِ الدُّنیا فَأَبی أن یَقبَلَها ، وعَلِمَ أنَّ اللّهَ سُبحانَهُ أبغَضَ شَیئا فَأَبغَضَهُ ، وحَقَّرَ شَیئا فَحَقَّرَهُ ، وصَغَّرَ شَیئا فَصَغَّرَهُ . ولَو لَم یَکُن فینا إلَا حُبُّنا ما أبغَضَ اللّهُ ورَسولُهُ ، وتَعظیمُنا ما صَغَّرَ اللّهُ ورَسولُهُ ، لَکَفی بِهِ شِقاقا للّهِِ ، ومُحادَّهً (11) عَن أمرِ اللّهِ . ولَقَد کانَ صلی الله علیه و آله یَأکُلُ عَلَی الأَرضِ ، ویَجلِسُ جِلسَهَ العَبدِ ، ویَخصِفُ بِیَدِهِ نَعلَهُ ، ویَرقَعُ بِیَدِهِ ثَوبَهُ ، ویَرکَبُ الحِمارَ العارِیَ ویُردِفُ خَلفَهُ ، ویَکونُ السِّترُ عَلی بابِ بَیتِهِ فَتَکونُ فیهِ التَّصاویرُ فَیَقولُ : یا فُلانَهُ لِاءِحدی أزواجِهِ غَیِّبیهِ عَنّی ؛ فَإِنّی إذا نَظَرتُ إلَیهِ ذَکَرتُ الدُّنیا وزَخارِفَها . فَأَعرَضَ عَنِ الدُّنیا بِقَلبِهِ ، وأماتَ ذِکرَها مِن نَفسِهِ ، وأحَبَّ أن تَغیبَ زَینَتُها عَن عَینِهِ ، لِکَیلا یَتَّخِذَ مِنها رِیاشا (12) ، ولا یَعتَقِدُها قَرارا ، ولا یَرجو فیها مُقاما ، فَأَخرَجَها مِنَ النَّفس ، وأشخَصَها عَنِ القَلبِ ، وغَیَّبَها عَنِ البَصَرِ ، وکَذلِکَ مَن أبغَضَ شَیئا أبغَضَ أن یَنظُرَ إلَیهِ ، وأن یُذکَرَ عِندَهُ . ولَقَد کانَ فی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ما یَدُلُّکَ عَلی مَساوِئِ الدُّنیا وعُیوبِها ؛ إذ جاعَ فیها مَعَ خاصَّتِهِ (13) ، وزُوِیَت عَنهُ زَخارِفُها مَعَ عَظیمِ زُلفَتِهِ . فَلیَنظُر ناظِرٌ بِعَقلِهِ : أکرَمَ اللّهُ مُحَمَّدا بِذلِکَ أم أهانَهُ؟ فَإِن قالَ : أهانَهُ ، فَقَد کَذَبَ وَاللّهِ العَظیمِ بِالإِفکِ العَظیمِ ، وإن قالَ : أکرَمَهُ ، فَلیَعلَم أنَّ اللّهَ قَد أهانَ غَیرَهُ حَیثُ بَسَطَ الدُّنیا لَهُ ، وزَواها عَن أقرَبِ النّاسِ مِنهُ . فَتَأَسّی مُتَأَسٍّ بِنَبِیِّهِ ، وَاقتَصَّ أثَرَهُ ، ووَلَجَ مَولِجَهُ ، وإلّا فَلا یَأمَنِ الهَلَکَهَ ، فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله عَلَما لِلسّاعَهِ ، ومُبَشِّرا بِالجَنَّهِ ، ومُنذِرا بِالعُقوبَهِ . خَرَجَ مِنَ الدُّنیا خَمیصا ، ووَرَدَ الآخِرَهَ سَلیما . لَم یَضَع حَجَرا عَلی حَجَرٍ حَتّی مَضی لِسَبیلِهِ وأجابَ داعِیَ رَبِّهِ . فَما أعظَمَ مِنَّهَ اللّهِ عِندَنا حینَ أنعَمَ عَلَینا بِهِ سَلَفا نَتَّبِعُهُ ، وقائِدا نَطَأُ عَقِبَهُ . اللّهِ لَقَد رَقَعتُ مِدرَعَتی (14) هذِهِ حَتَّی استَحیَیتُ مِن راقِعِها . ولَقَد قالَ لی قائِلٌ : ألا تَنبِذُها عَنکَ ؟ فَقُلتُ : اُغرُب عَنّی ، فَعِندَ الصَّباحِ یَحمَدُ القَومُ السُّری (15) . (16)

.

1- .. الکَنَف : الجانب والناحیه (النهایه : ج 4 ص 205 «کنف») .
2- .. زَوَیت الشیء عن فلان : أی نَحَّیته (لسان العرب : ج 14 ص 364 «زوی») .
3- .. القصص: 24.
4- .. ثوبٌ شَفیف : أی رقیق . شَفَّ یَشِفُّ شُفوفا فهو شِفٌّ : وهو الذی یُستَشَفّ ما وراءَه؛ أی یُبصَر (المصباح المنیر : ص 317 «شفف») .
5- .. الصِّفاق : الجِلد الأسفل تحتَ الجِلد الذی علیه الشَّعَر . أو جلد البطنِ کلِّه (القاموس المحیط : ج 3 ص 254 «صفق») .
6- .. یقال : شُذِّبَ عن النخله جریدُها ؛ أی قُطّع وفُرِّق (انظر : النهایه : ج 2 ص 453 «شذب») .
7- .. سَفَّ الخوصَ : نَسَجَه (القاموس المحیط : ج 3 ص 152 «سفیف») .
8- .. الجَشِب: هو الغلیظ الخشن من الطعام. وقیل : غیر المأدوم. وکلّ بشع الطعم جَشْب (النهایه : ج 1 ص 272 «جشب»).
9- .. قَضَم الدنیا : تناول منها قدْر الکفاف وما تدعو إلیه الضروره من خشِن العیشه ... وأصل القَضم : أکل الشیء الیابس بأطراف الأسنان (شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 9 ص 233) .
10- .. الکَشْح : الخاصِره . ورجُلٌ أهضَم بَیِّن الهَضم : إذا کان خمیصا لقلّه الأکل (شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 9 ص 234) .
11- .. المُحادَّه : المعاداه والمخالفه (لسان العرب : ج 3 ص 140 «حدد») .
12- .. الرِّیشُ والرِّیاشُ بمعنیً؛ وهو اللباس الفاخِر . ویقال : المال والخِصْب والمعاش (الصحاح : ج 3 ص 1008 «ریش») .
13- .. خاصّته: اسم فاعل فی معنی المصدر ، أی مع خصوصیّته وتفضّله عند ربّه (تعلیقه صبحی الصالح علی نهج البلاغه) .
14- .. المِدْرَعَه : ثَوبٌ ، ولا یکون إلّا من صوف (القاموس المحیط : ج 3 ص 20 «درع») .
15- .. السُّری : سَیر عامَّه اللیل (القاموس المحیط : ج 4 ص 341 «سری») . وقولهم : «عندَ الصباح یحمَدُ القومُ السُّری» هو مَثَلٌ لما یُنال بالمشقَّه ، ویوصَل إلیه بالتَّعَب (جمهره الأمثال : ج 2 ص 38 الرقم 1293) .
16- .. نهج البلاغه : الخطبه 160 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 284 ح 136 .

ص: 221

امام علی علیه السلام در یکی از سخنرانی هایش :در پیامبر خدا برای تو ، الگویی کافی ، و دلیلی بر نکوهیدگی و عیبناکی دنیاست و این که دنیا پُر از زشتی ها و بدی هاست؛ چرا که بساط دنیا از او برچیده و برای غیر او گسترده شد. از پستان دنیا شیر نخورد ، و زر و زیورهای آن از او به دور داشته شد . اگر الگوی دومی بخواهی ، از موسی کلیم اللّه که درود و سلام خدا بر او باد نام می برم که گفت : «پروردگارا! من به خیری که بر من می فرستی ، محتاجم» . به خدا سوگند ، او از خداوند ، جز قرص نانی که بخورد ، چیزی نخواست؛ چرا که او از علف های زمین می خورد ، چندان که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدنش ، سبزی گیاهان از زیر پوست شکمش نمایان بود . و اگر الگوی سومی بخواهی ، از داوود که درود و سلام خدا بر او باد ، صاحب مزامیر (1) و قاری اهل بهشت ، نام می برم که با دست خود ، از لیف خرما زنبیل می بافت و به یارانش می گفت : «چه کسی از شما این زنبیل ها را برای من می فروشد؟» و از بهای آنها نان جوین [می خرید و ]می خورد . و اگر بخواهی ، از عیسی بن مریم علیه السلام می گویم که سنگ را بالش خود می کرد ، جامه زبر می پوشید و نان خشک می خورد . خورش او ، گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه ، و سرپناهش در زمستان ، شرق و غرب زمین ، و میوه و سبزی اش ، علف هایی بودند که زمین برای چارپایان می رویاند . نه همسری داشت که مایه گرفتاری او شود ، و نه فرزندی که سبب غصّه اش گردد ، و نه مال و منالی که او را به خود مشغول سازد ، و نه آزمندی ای که او را خوار گرداند . چارپایش ، دو پای او بود ، و خدمتکارش دو دست او! پس به پیامبرت صلی الله علیه و آله که وارسته ترین و پاک ترین [ انسان ها ] است ، تأسّی بجوی؛ چرا که در او الگویی است برای جویندگان الگو ، و آرامش برای کسی که در پی آرامش است و محبوب ترینِ بندگان در نزد خدا ، کسی است که از پیامبرش الگو بگیرد ، و در پی او حرکت کند . پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا به قدر ضرورتْ خورد ، و نیم نگاهی هم به دنیا نکرد . بیش از همه مردمِ دنیا گرسنگی کشید ، و از شدّت گرسنگی ، شکمش به پشت او چسبیده بود. دنیا به او پیشنهاد شد ؛ امّا از پذیرفتنش سر باز زد ، و دانست که خداوند سبحان از چه چیزی نفرت دارد ؛ او نیز نفرت آن را به دل گرفت ، و چه چیزی را کوچک می شمرد ؛ او نیز آن را کوچک شمرد ، و چه چیزی را خُرد می داند ؛ او نیز آن را خُرد دانست . اگر در ما جز این خصلت نباشد که آنچه را خدا و پیامبر او دشمن می دارند ، دوست بداریم و آنچه را خدا و پیامبرش کوچک می شمارند ، بزرگ بداریم ، همین خود کافی است که با خدا دشمنی و از فرمان خدا سرپیچی کرده باشیم . او صلی الله علیه و آله روی خاک (زمینِ بی فرشْ) غذا می خورد ، و همچون برده می نشست ، و با دست خود ، کفشش را وصله می زد ، و با دست خویش جامه اش را پینه می کرد ، و بر الاغِ برهنه سوار می شد و یک نفر را هم بر ترک خویش می نشاند . [و آن گاه که ]پرده ای نقش و نگاردار بر درِ اتاقش آویخته بود ، به همسرش فرمود : «فلانی! این پرده را از برابر چشم من دور کن؛ چرا که هر گاه نگاهم به آن می افتد ، به یاد دنیا و زر و زیور آن می افتم» . بدین سان ، او دل از دنیا بر کند ، و یاد آن را در جانش میراند ، و دوست داشت که زیور دنیا از چشمش دور بماند تا از آن ، جامه ای فاخر بر نگیرد ، و آن را ماندگار نپندارد ، و به ماندن در آن ، امید نبندد. پس دنیا را از جان خویش بیرون راند ، و از دل ، دورش کرد ، و از چشم ، ناپدیدش ساخت . آری ، کسی که چیزی را دشمن بدارد ، از این که به آن بنگرد و [ یا ] نامش در نزد او برده شود نیز نفرت دارد . در [ راه و رسم ] پیامبر خدا ، نکته هایی است که تو را به زشتی ها و بدی های دنیا راه نمایی می کنند ؛ چرا که او با وجود مقام خاصّی که [ نزد خداوند ] داشت ، در دنیا گرسنه زیست ، (2) و با وجود مقام قُربی که [ در پیشگاه خدا ] داشت ، زیورهای دنیا از او دور نگه داشته شد . حال [ با این توصیف ] ، آن که اهل نظر است ، با دیده خردش بنگرد که آیا خداوند با این کارها ، محمّد را ارج نهاده و یا خوارش شمرده است؟ اگر بگوید : خوارش شمرده است ، به خدای بزرگ سوگند که دروغ گفته و بهتانی بزرگ زده است ، و اگر بگوید : او را ارج نهاده است ، پس بداند که خداوند ، دیگران را خوار دانسته که دنیا را برایشان گسترده ، و آن را از مقرّب ترین افراد درگاه خود ، دور ساخته است . پس ، آن که در پی الگوست ، باید از پیامبرش الگو بگیرد ، و در پی او حرکت کند ، و هر جا او رفت ، برود . در غیر این صورت ، خویشتن را از نابودی در امان نداند؛ چرا که خداوند ، محمّد صلی الله علیه و آله را نشانه ای برای قیامت ، و نوید دهنده به بهشت ، و بیم دهنده از کیفر ، قرار داد . او گرسنه از دنیا رفت و سالم به آخرت وارد شد ، و تا زمانی که از دنیا رفت و پیک پروردگارش را اجابت کرد ، سنگی بر سنگی ننهاد (بنایی برای خود نساخت) . خداوند ، چه منّت بزرگی بر ما نهاد که نعمت وجود او را به ما ارزانی داشت؛ یادگاری که از او پیروی می کنیم و پیشروی که در پی او گام بر می داریم . به خدا سوگند ، این جامه پشمین خود را چندان وصله زده ام که دیگر از پینه دوز آن ، خجالت می کشم . یکی مرا گفت : آیا نمی خواهی این را به دور افکنی؟ گفتم : از من دور شو ، که در بامدادان ، مردم ، شبروان را خواهند ستود . (3)

.

1- .مزامیر داوود ، همان زبور است (لغت نامه دهخدا) .
2- .این جمله بر پایه دو معنا از عبارت «خاصّته» ، دو ترجمه دارد . معنای دیگری که شارحان گفته اند ، چنین است : او و نزدیکانش همواره در دنیا گرسنه زیستند . (م) .
3- .این ، ضرب المثلی است برای چیزی که تنها با رنج به دست می آید و با مشقّت عاید می شود (ر . ک : جمهره الأمثال : ج 2 ص 38 ش1293) .

ص: 222

. .


ص: 223

. .


ص: 224

. .


ص: 225

. .


ص: 226

عنه علیه السلام مِن کِتابٍ کَتَبَهُ إلی عُثمانَ بنِ حُنَیفٍ :ألا وإنَّ لِکُلِّ مَأمومٍ إماما یَقتَدی بِهِ ویَستَضیءُ بِنورِ عِلمِهِ ، ألا وإنَّ إمامَکُم قَدِ اکتَفی مِن دُنیاهُ بِطِمرَیهِ (1) ، ومِن طُعمِهِ بقُرصَیهِ ، ألا وإنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِکَ ولکِن أعینونی بِوَرَعٍ وَاجتِهادٍ ، وعِفَّهٍ وسَدادٍ ، فَوَاللّهِ ما کَنَزتُ مِن دُنیاکُم تِبرا (2) ، ولَا ادَّخَرتُ مِن غَنائِمِها وَفرا (3) ، ولا أعدَدتُ لِبالی ثَوبی طِمرا ، ولاحُزتُ مِن أرضِها شِبرا ، ولا أخَذتُ مِنهُ إلّا کَقوتِ أتانٍ دَبِرَهٍ (4) ، وَلَهِیَ فی عَینی أوهی وأهوَنُ مِن عَفصَهٍ مَقِرَهٍ (5) . . . أ أقنَعُ مِن نَفسی بِأَن یُقالَ : هذا أمیرُ المُؤمِنینَ ، ولا اُشارِکُهُم فی مَکارِهِ الدَّهرِ ، أو أکونَ اُسوَهً لَهُم فی جُشوبَهِ العَیشِ! فَما خُلِقتُ لِیَشغَلَنی أکلُ الطَّیِّباتِ ؛ کَالبَهیمَهِ المَربوطَهِ هَمُّها عَلَفُها ، أوِ المُرسَلَهِ شُغُلُها تَقَمُّمُها (6) ، تَکتَرِشُ (7) مِن أعلافِها وتَلهو عَمّا یُرادُ بِها ، أو اُترَکَ سُدیً ، أو اُهمَلَ عابِثا ، أو أجُرَّ حَبلَ الضَّلالَهِ ، أو أعتَسِفَ (8) طَریقَ المَتاهَهِ ! (9)

.

1- .. الطِّمْر: الثوب الخَلَق (النهایه : ج 3 ص 138 «طمر») .
2- .. التِّبْر : هو الذهب والفضّه قبل أن یضرَبا دنانیر ودراهم. وأکثر اختصاصه بالذهب (النهایه : ج 1 ص 179 «تبر») .
3- .. الوَفر: المال الکثیر (النهایه : ج 5 ص 210 «وفر») .
4- .. الأتان : الحِمارَه. والدَّبَر : الجرح الذی یکون فی ظهر الدابّه (لسان العرب : ج 13 ص 6 «أتن» و ج 4 ص 274 «دبر») .
5- .. العَفْص : حمل شجره البلّوط تحمل سنهً بلّوطا وسنهً عَفْصا. والمَقِر : المُرّ (لسان العرب : ج 7 ص 55 «عفص» و ج 5 ص 182 «مقر») .
6- .. قَمَّت الشاه من الأرض واقْتَمَّت : إذا أکلَت من المِقَمَّه . والمِقَمَّه : المِکنَسَه (الصحاح : ج 5 ص 2015 «قمم») .
7- .. تکترش من أعلافها : أی تملأ کرشَها من العَلَف (شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 16 ص 288). والکرش بالکسر وککتف لکلّ مجترّ بمنزله المعده للإنسان (القاموس المحیط : ج 2 ص 286 «کرش») .
8- .. عَسَفَ عن الطریق : مالَ وعَدَل ، کاعْتَسَفَ وتعسَّفَ . أو : خَبَطَه علی غیر هدایه (القاموس المحیط : ج 3 ص 175 «عسف») .
9- .. نهج البلاغه: الکتاب 45 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 474 ح 686 .

ص: 227

امام علی علیه السلام در نامه ای که به عثمان بن حُنَیف نوشت :بدان که هر پیروی را پیشوایی است که به او اقتدا می کند و از نور و دانش او بهره می گیرد . بدان که پیشوای شما ، از دنیایش به دو جامه ژنده ، و از خوراکش به دو گِرده نان ، بسنده کرده است . البتّه شما توانایی این کارها را ندارید ؛ امّا با پارسایی و سختکوشی ، و پاک دامنی و درستکاری ، مرا یاری کنید. به خدا سوگند ، من از دنیای شما زر و سیمی نیندوختم ، و از غنایم آن ، ثروتی پس انداز ننمودم ، و بیش از این دو جامه کهنه ام ، جامه ای فراهم نیاوردم ، و یک وجب زمین ، در اختیار نگرفتم ، و از دنیا جز به اندازه خوراک ستوری ریش پُشت ، بر نگرفتم. این دنیا در چشم من ، از مازویی گس و تلخ ، پست تر و بی ارزش تر است... . آیا به همین ، دل خوش کنم که بگویند : «این ، امیر مؤمنان است» ؛ ولی در سختی های روزگار ، با مردم ، شریک نگردم ، یا در ناگواری های زندگی ، برای آنان سرمشق نباشم؟ من برای این آفریده نشده ام که به خوردن غذاهای لذیذ مشغول شوم و همانند حیوانِ به آخور بسته ای باشم که تمام همّ و غمش ، خوردن علف است ، یا به مانند حیوان یله ای که کارش چریدن در زباله دانی ها و پر کردن شکمش از علف آنهاست ، بی خبر از آن که چه سرنوشتی در انتظار اوست ، و آفریده نشده ام که بیهوده رها شوم ، یا بی هدف بگردم ، یا ریسمان گم راهی را بکشم ، یا در بیراهه ها راه سرگردانی بپویم!

.


ص: 228

الإمام الصادق علیه السلام :قیلَ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام : عِظنا وأوجِز! قالَ : الدُّنیا حَلالُها حِسابٌ ، وحَرامُها عِقابٌ ، وأنّی لَکُم بِالرَّوحِ ولَمّا تَأَسَّوا (1) بِسُنَّهِ نَبِیِّکُم! تَطلُبونَ ما یُطغیکُم ولا تَرضَونَ ما یَکفیکُم . (2)

2 / 5الاِتِّضاعُ فِی النکاحالإمام الصادق علیه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله زَوَّجَ المِقدادَ بنَ أسوَدَ ضُباعَهَ بِنتَ الزُّبَیرِ ابنِ عَبدِ المُطَّلِبِ . ثُمَّ قالَ : إنَّما زَوَّجَهَا المِقدادَ لِتَتَّضِعَ المَناکِحُ ولِیَتَأَسَّوا بِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ولِتَعلَموا أنَّ أکرَمَکُم عِندَ اللّهِ أتقاکُم . وکانَ الزُّبَیرُ أخا عَبدِ اللّهِ وأبی طالِبٍ لِأَبیهِما واُمِّهِما . (3)

2 / 6رِعایَهُ حُقوقِ الزَّوجَهِصحیح ابن حبّان عن أبی موسی :دَخَلَتِ امرَأَهُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ عَلی نِساءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَرَأَینَها سَیِّئَهَ الهَیئَهِ ، فَقُلنَ : ما لَکِ ، ما فی قُرَیشٍ رَجُلٌ أغنی مِن بَعلِکِ ؟ قالَت : ما لَنا مِنهُ شَیءٌ ؛ أمّا نَهارَهُ فَصائِمٌ ، وأمّا لَیلَهُ فَقائِمٌ ! قالَ : فَدَخَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَذَکَرنَ ذلِکَ لَهُ . فَلَقِیَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا عُثمانُ ، أما لَکَ فِیَّ اُسوَهٌ ؟ قالَ : وما ذاکَ یا رَسولَ اللّهِ ، فِداکَ أبی واُمّی ؟ قالَ : أمّا أنتَ فَتَقومُ اللَّیلَ وتَصومُ النَّهارَ ، وإنَّ لِأَهلِکَ عَلَیکَ حَقّا ، وإنَّ لِجَسَدِکَ عَلَیکَ حَقّا ! صَلِّ ونَم ، وصُم وأفطِر . قالَ : فَأَتَتهُمُ المَرأَهُ بَعدَ ذلِکَ عَطِرَهً کَأَنَّها عَروسٌ ، فَقُلنَ لَها : مَه ؟ قالَت : أصابَنا ما أصابَ النّاسَ . (4)

.

1- .. تأسّوا هنا فعل مضارع مجزوم ب «لمّا» حذفت منه تاء المضارعه .
2- .. الکافی: ج 2 ص 459 ح 23 .
3- .. الکافی: ج 5 ص 344 ح 2 ، تهذیب الأحکام : ج 7 ص 395 ح 1582 عن أبی بکر الحضرمی نحوه ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 199 ح 730 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 265 ح 9 .
4- .. صحیح ابن حبّان : ج 2 ص 19 ح 316 ، الطبقات الکبری : ج 3 ص 395 عن أبی برده نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 47 ح 5421 .

ص: 229



2 / 5 نفی اشرافیگری در ازدواج

2 / 6 رعایت حقوق همسر

امام صادق علیه السلام :به امیر مؤمنان علیه السلام گفته شد : ما را پندی کوتاه دِه . فرمود : «دنیا ، حلالش حساب دارد و حرامش عقاب . کجا شما را آسایش رسد ، در حالی که هنوز به راه و رسم پیامبرتان اقتدا نکرده اید؟! شما چیزی (ثروت فراوان) را می جویید که شما را به سرکشی می کشاند ، و به اندازه کفافتان قانع نیستید» .

2 / 5نفی اشرافیگری در ازدواجامام صادق علیه السلام :پیامبر خدا ، ضُباعه دختر زبیر بن عبد المطّلب را به ازدواج مقداد بن اَسوَد در آورد . او را به این سبب به همسری مقداد در آورد که اشرافیگری در ازدواج از بین برود (1) و مردم به پیامبر خدا تأسّی بجویند ، و شما بدانید که ارجمندترین شما در نزد خداوند ، پرهیزگارترین شماست . زبیر ، برادر تنیِ عبد اللّه و ابو طالب بود .

2 / 6رعایت حقوق همسرصحیح ابن حبّان به نقل از ابو موسی :زن عثمان بن مظعون بر زنان پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد . دیدند سر و وضع نامرتّبی دارد . به او گفتند : این ، چه سر و وضعی است ؟ در میان قریش ، مردی ثروتمندتر از شوهر تو وجود ندارد . گفت : از او چیزی به ما نمی رسد . روزهایش را به روزه داری می گذراند و شب هایش را به عبادت! پیامبر صلی الله علیه و آله که آمد ، همسرانش ماجرا را به ایشان گفتند . پیامبر صلی الله علیه و آله ، عثمان را دید و فرمود : «ای عثمان! مگر من برای تو الگو نیستم؟» . گفت : چه شده است ، ای پیامبر خدا؟ پدر و مادرم به فدایت! فرمود : «تو شب ها را به عبادت ، و روزها را به روزه داری می گذرانی ، در حالی که خانواده ات بر تو حقّی دارند و بدنت نیز بر تو حقّی دارد! [هم] نماز بخوان و [هم ]بخواب . بعضی روزها را روزه بگیر و بعضی روزها را روزه نگیر» . پس از آن ، همسر عثمان ، نزد همسران پیامبر صلی الله علیه و آله آمد ، در حالی که چون نوعروسان ، بوی عطر می داد . زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به او گفتند : هان ، چه خبر شده است؟ گفت : حالا ما هم مثل بقیّه مردم [بهره مند ] شده ایم .

.

1- .یعنی این رسم از بین برود که طبقات فرودست و پایین جامعه حق نداشته باشند از طبقات شریف و بالا ، زن بگیرند یا به عکس . پیامبر صلی الله علیه و آله برای از بین بردن این رسم نادرست ، اقدام به این کار نمود . (م)

ص: 230

مسند ابن حنبل عن عروه :دَخَلَتِ امرَأَهُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ أحسَبُ اسمَها خَولَهَ بِنتَ حَکیمٍ عَلی عائِشَهَ وهِیَ باذَّهُ (1) الهَیئَهِ ، فَسَأَلَتها : ما شَأنُکِ؟ فَقالَت : زَوجی یَقومُ اللَّیلَ ویَصومُ النَّهارَ . فَدَخَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَذَکَرَت عائِشَهُ ذلِکَ لَهُ ، فَلَقِیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عُثمانَ فَقالَ : یا عُثمانُ ، إنَّ الرَّهبانِیَّهَ لَم تُکتَب عَلَینا ، أ فَما لَکَ فِیَّ اُسوَهٌ؟ فَوَاللّهِ إنّی أخشاکُم للّهِِ وأحفَظُکُم لِحُدودِهِ . (2)

حلیه الأولیاء عن أبی إسحاق السبیعی :دَخَلَتِ امرَأَهُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ عَلی نِساءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله سَیِّئَهَ الهَیئَهِ فی أخلاقٍ (3) لَها ، فَقُلنَ لَها : ما لَکِ؟ فَقالَت : أمَّا اللَّیلَ فَقائِمٌ ، وأمَّا النَّهارَ فَصائِمٌ ! فَاُخبِرَ النَّبِیُ صلی الله علیه و آله بِقَولِها ، فَلَقِیَ عُثمانَ بنَ مَظعونٍ فَلامَهُ ، فَقالَ : أما لَکَ بی اُسوَهٌ ؟ قالَ : بَلی جَعَلَنِی اللّهُ فِداکَ . فَجاءَت بَعدُ حَسَنَهَ الهَیئَهِ طَیِّبَهَ الرّیحِ . (4)

.

1- .. البذاذه : رَثاثَه الهیئه . یقال : بَذُّ الهیئه وباذُّ الهیئه ؛ أی رَثُّ اللِّبسَه (النهایه : ج 1 ص 110 «بذذ») .
2- .. مسند ابن حنبل : ج 10 ص 56 ح 25951 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 7 ص 150 ح 12591 وج 6 ص 167 ح 10375 ، المعجم الکبیر : ج 9 ص 38 ح 8319 کلاهما عن عروه وعمره ، موارد الظمآن : ص 313 ح 1288 ، کنز العمّال : ج 3 ص 47 ح 5420 .
3- .. الخَلَق : البالی ؛ یقال : ثوبٌ خَلَق ومِلحَفَهٌ خَلَق . والجمع : خُلقان وأخلاق . وقد یقال : ثَوبٌ أخلاقٌ ؛ یصفون به الواحد : إذا کانت الخُلوقَه فیه کلّه (تاج العروس : ج 13 ص 123 «خلق») .
4- .. حلیه الأولیاء: ج 1 ص 106 الرقم 11 .

ص: 231

مسند ابن حنبل به نقل از عروه :همسر عثمان بن مظعون که به گمانم نامش خَوله بنت حکیم است با سر و وضعی ژولیده و لباس های ژنده بر عایشه وارد شد . عایشه از او پرسید : چه کار داری؟ گفت : شوهرم کارش این شده که شب ها را تا صبح به عبادت و روزها را به روزه داری بگذراند! پیامبر صلی الله علیه و آله آمد . عایشه موضوع را به ایشان گفت . پیامبر خدا ، به دیدن عثمان رفت و فرمود : «ای عثمان! رهبانیّت بر ما نوشته (واجب) نشده است. مگر من برای تو الگو نیستم؟ به خدا سوگند که من از همه شما خداترس تر و پایبندتر به حدود (احکام) او هستم» .

حلیه الأولیاء به نقل از ابو اسحاق سبیعی :همسر عثمان بن مظعون با لباس هایی ژنده بر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد . به او گفتند : تو را چه شده است؟ گفت : [شوهرم] شب ها را به عبادت می گذراند و روزها را روزه می گیرد! این سخنِ او را به اطّلاع پیامبر صلی الله علیه و آله رساندند. ایشان به دیدار عثمان بن مظعون رفت و سرزنشش کرد و فرمود : «آیا من برای تو الگو نیستم؟». گفت : چرا . خداوند ، مرا فدایت گرداند! از آن پس ، همسر عثمان ، نزد همسران پیامبر صلی الله علیه و آله می آمد ، در حالی که سر و وضعی خوش داشت و بوی عطر می داد .

.


ص: 232

2 / 7الزِّیُّ وَ اللِّباسُالإمام علیّ علیه السلام لَمّا عاتَبَهُ الجَعدُ بنُ بَعجَهَ (1) فی لِباسِهِ :ما لَکُم وَلِلِّباسِ ؟ هُوَ أبعَدُ مِنَ الکِبرِ ، وأجدَرُ أن یَقتَدِیَ بِیَ المُسلِمُ . (2)

عنه علیه السلام لَمّا رُئِیَ عَلَیهِ إزارٌ خَلَقٌ مَرقوعٌ ، فَقیلَ لَهُ فی ذلِکَ ، فَقالَ :یَخشَعُ لَهُ القَلبُ ، وتَذِلُّ بِهِ النَّفسُ ، ویَقتَدی بِهِ المُؤمِنونَ . (3)

.

1- .. هو رجل من أهل البصره من الخوارج .
2- .. مسند ابن حنبل: ج 1 ص 197 ح 703 ، المستدرک علی الصحیحین: ج 3 ص 154 ح 4687 نحوه وکلاهما عن زید بن وهب ، کنز العمّال : ج 11 ص 297 ح 31560 ؛ العمده: ص 448 ح 935 .
3- .. نهج البلاغه: الحکمه 103 ، خصائص الأئمّه : ص 96 ، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 250 ح 743 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 59 ح 12 ؛ الطبقات الکبری : ج 3 ص 28 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 1 ص 549 ح 923 کلاهما عن عمرو بن قیس نحوه ، کنز العمّال : ج 13 ص 181 ح 36542 .

ص: 233



2 / 7 شکل ظاهری و لباس

2 / 7شکل ظاهری و لباسامام علی علیه السلام در پاسخ جَعْد بن بَعجه (1) که ایشان را به خاطر لباسش سرزنش کرد :شما را به جامه چه کار؟ این جامه ، از تکبّر به دورتر است ، و سزاوارتر است که مسلمان به من اقتدا کند .

امام علی علیه السلام چون ایشان را دیدند که اِزاری کهنه و پینه دار پوشیده و در این باره بر ایشان خُرده گرفتند :با این اِزار ، دل ، فروتن می شود ، و نفْس ، خوار می گردد ، و مؤمنان بِدان اقتدا می کنند .

.

1- .او مردی از خوارج بصره است .

ص: 234

الفصل الثالث : الاُسَی السیّئه3 / 1الشَّیطان«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَ مَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» . (1)

«وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلاً» . (2)

«إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ» . (3)

3 / 2البَهائِمالکتاب«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَایَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَایُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَایَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» . (4)

.

1- .. النور: 21.
2- .. النساء: 83.
3- .. الحِجر: 42.
4- .. الأعراف: 179.

ص: 235



فصل سوم : الگوهای ناشایست

3 / 1 شیطان

3 / 2 چارپایان

فصل سوم : الگوهای ناشایست3 / 1شیطان«ای کسانی که ایمان آورده اید! پای بر جای گام های شیطان منهید ، و هر کس پای بر جای گام های شیطان نهد ، [ بداند که ] او (شیطان) به زشتکاری و ناپسندی وا می دارد ، و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود ، هرگز هیچ کس از شما پاک نمی شد ؛ ولی [ این ]خداست که هر کس را بخواهد ، پاک می کند ، و خدا شنوای داناست» .

«اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود ، هر آینه از شیطان پیروی می کردید ، مگر اندکی [ از شما ]» .

«در حقیقت ، تو را بر بندگان من ، تسلّطی نیست ، مگر کسانی از گم راهان که تو را پیروی کنند» .

3 / 2چارپایانقرآن«هر آینه ، ما بسیاری از جِن و اِنس را برای دوزخ آفریدیم . آنان را دل هایی است که با آن نمی فهمند ، و چشمانی است که با آنها نمی بینند ، و گوش هایی است که با آنها نمی شنوند. آنان ، همانند چارپایان ، بلکه گم راه ترند. آنها همان غافل ماندگان اند» .

.


ص: 236

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ :یا عَجَبا لِلنّاسِ ، قَد مَکَّنَهُمُ اللّهُ مِنَ الاِقتِداءِ بِهِ ، فَیَدَعونَ ذلِکَ إلَی الاِقتِداءِ بِالبَهائِمِ! (1)

عنه علیه السلام مِن کِتابٍ کَتَبَهُ إلی عُثمانَ بنِ حُنَیفٍ :وَایمُ اللّهِ یَمینا أستَثنی فیها بِمَشیئَهِ اللّهِ لَأَروضَنَّ نَفسی رِیاضَهً تَهِشُّ (2) مَعَها إلَی القُرصِ إذا قَدَرتُ عَلَیهِ مَطعوما ، وتَقنَعُ بِالمِلحِ مَأدوما (3) ، ولَأَدَعَنَّ مُقلَتی کَعَینِ ماءٍ نَضَبَ (4) مَعینُها ، مُستَفرِغَهً دُموعَها . أتَمتَلِئُ السّائِمَهُ (5) مِن رَعیِها فَتَبرُکَ (6) ؟ وتَشبَعُ الرَّبیضَهُ عَن عُشبِها فَتَربِضَ (7) ؟ ویَأکُلُ عَلِیٌّ مِن زادِهِ فَیَهجَعَ (8) ؟ قَرَّت إذا عَینُهُ إذَا اقتَدی بَعدَ السِّنینِ المُتَطاوِلَهِ بِالبَهیمَهِ الهامِلَهِ ، وَالسّائِمَهِ المَرعِیَّهِ! (9)

3 / 3الجاهِلونَالکتاب«قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَ لَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» . (10)

.

1- .. شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 20 ص 332 ح 804 .
2- .. هَشَّ لهذا الأمر یهِشُّ ؛ إذا فرح به واستبشر ، وارتاح له وخفَّ (النهایه : ج 5 ص 264 «هشش») .
3- .. الإدام والاُدم : ما یؤکَل مع الخُبز أیّ شیء کان (النهایه : ج 1 ص 31 «أدم») .
4- .. نَضَبَ الماءُ : غارَ فی الأرض (المصباح المنیر : ص 609 «نضب») .
5- .. السائِمَه من الماشیه : الراعِیَه (النهایه : ج 2 ص 426 «سوم») .
6- .. بَرَک البعیرُ : إذا أناخ فی موضعٍ فلزمه (لسان العرب : ج 10 ص 396 «برک») .
7- .. رُبوض الغَنَم والبَقَر والفَرَس : مثل بروک الإبل وجثوم الطیر (الصحاح : ج 3 ص 1076 «ربض») .
8- .. الهُجُوع : النوم (الصحاح : ج 3 ص 1305 «هجع») .
9- .. نهج البلاغه: الکتاب 45 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 342 ح 27 .
10- .. یونس: 89.

ص: 237



3 / 3 نادانان

حدیثامام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان :شگفتا از مردم که خداوند به آنها توانایی اقتدا کردن به او را داده است ؛ امّا او را وا می گذارند و به چارپایان اقتدا می کنند!

امام علی علیه السلام در نامه ای به عثمان بن حُنَیف :سوگند به خدا سوگندی که در آن خواستِ خدا را استثنا می کنم ، چنان نفْس خود را ریاضت می دهم که به گرده نانی ، هر گاه برای خوردن بیابم ، شاد گردد ، و از نانْ خورِش ، به نمک ، قناعت کند ، و چنان اشک می ریزم که کاسه چشم ، چونان چشمه ای خشکیده در آید ، و اشک هایش به پایان رسد. آیا چنان که چرندگان در چراگاهشان پُرخورند و سپس می خسبند ، و گوسفندان از علف ، سیر می شوند و در آغل خود می آسایند ، علی هم از توشه اش بخورد و بیاساید؟ چشمش روشن که پس از سالیان دراز ، به چارپایانِ بیابان چر و حیوانات علف چر اقتدا کند!

3 / 3نادانانقرآن«گفت : دعای شما دو نفر پذیرفته شد . پس به راه راست بروید و از راه کسانی که نمی دانند ، پیروی مکنید» .

.


ص: 238

«قُلْ أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجَاهِلُونَ» . (1)

«سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلَا ءَابَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَیْ ءٍ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّی ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :النّاسُ ثَلاثَهٌ : عالِمٌ رَبّانِیٌّ ، ومُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاهٍ ، وهَمَجٌ رَعاعٌ أتباعُ کُلِّ ناعِقٍ ؛ یَمیلونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ ، لَم یَستَضیؤوا بِنورِ العِلمِ ، ولَم یَلجَؤوا إلی رُکنٍ وَثیقٍ . (3)

3 / 4المُضِلّونَالکتاب«قُلْ یَاأَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُواْ أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاءِ السَّبِیلِ» . (4)

«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ وَ رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ * وَ قَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّا کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَ مَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ» . (5)

.

1- .. الزمر: 64.
2- .. الأنعام: 148.
3- .. الأمالی للمفید : ص 247 ح 3 ، نهج البلاغه : الحکمه 147 کلاهما عن کمیل ، الخصال : ص 186 ح 257 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 188 ح 4 ؛ تهذیب الکمال : ج 24 ص 220 الرقم 4996 ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 18 ح 1492 کلاهما عن کمیل ، کنز العمّال : ج 10 ص 263 ح 29391 .
4- .. المائده: 77.
5- .. البقره: 166 و 167.

ص: 239



3 / 4 گم راه کنندگان

«بگو : ای نادانان! آیا مرا دستور می دهید که جز خدا را بپرستم؟» .

«کسانی که شرک ورزیدند ، به زودی خواهند گفت : «اگر خدا می خواست ، نه ما و نه پدرانمان شرک نمی ورزیدیم و چیزی را [ خودسرانه ] تحریم نمی کردیم» . کسانی هم که پیش از آنان بودند ، همین گونه تکذیب کردند ، تا این که عقوبت ما را چشیدند. بگو : آیا نزد شما دانشی هست که برای ما آشکارش کنید؟ شما جز از گمان ، پیروی نمی کنید و جز دروغ نمی گویید» .

حدیثامام علی علیه السلام :مردم ، سه دسته اند : دانشمند خدایی ، و آموزنده در مسیر رستگاری ، و توده ای نادان که در پی هر بانگی می روند ، و با هر بادی ، این سو و آن سو می شوند ، و نه از نور دانش ، بهره ای گرفته اند ، و نه به پناهگاهی استوار ، پناه برده اند .

3 / 4گم راه کنندگانقرآن«بگو : ای اهل کتاب! در دینتان به ناحق گزافه گویی نکنید ، و از پیِ هوس های گروهی که پیش از این ، گم راه شدند و بسیاری [ از مردم ] را گم راه کردند و خود از راه راست ، منحرف گشتند ، نروید» .

«آن گاه که پیشوایان از پیروان ، بیزاری می جویند و عذاب را مشاهده می کنند و پیوندهایشان بریده می گردد ، پیروان می گویند : «کاش برای ما بازگشتی بود تا همان گونه که [ آنان ] از ما بیزاری جستند ، ما نیز از آنان بیزاری می جستیم!» . این گونه ، خداوند ، کارهایشان را که بر آنان مایه حسرت هاست به آنان می نمایاند ، و از آتش ، بیرون آمدنی نیستند» .

.


ص: 240

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام فی کِتابِهِ إلی مُعاوِیَهَ :أمّا بَعدُ ، فَقَد أتَتنی مِنکَ مَوعِظَهٌ مُوَصَّلَهٌ ، ورِسالَهٌ مُحَبَّرَهٌ ، نَمَّقتَها (1) بِضَلالِکَ ، وأمضَیتَها بِسوءِ رَأیِکَ ، وکِتابُ امرِئٍ لَیسَ لَهُ بَصَرٌ یَهدیهِ ، ولا قائِدٌ یُرشِدُهُ ، قَد دَعاهُ الهَوی فَأَجابَهُ ، وقادَهُ الضَّلالُ فَاتَّبَعَهُ ، فَهَجَرَ (2) لاغِطا (3) ، وضَلَّ خابِطا . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ مِن أبغَضِ الخَلقِ إلَی اللّهِ عز و جل لَرَجُلَینِ : رَجُلٌ وَکَلَهُ اللّهُ إلی نَفسِهِ ؛ فَهُو جائِرٌ عَن قَصدِ السَّبیلِ ، مَشعوفٌ (5) بِکَلامِ بِدعَهٍ ، قَد لَهِجَ (6) بِالصَّومِ وَالصَّلاهِ ، فَهُوَ فِتنَهٌ لِمَنِ افتَتَنَ بِهِ ، ضالٌّ عَن هَدیِ مَن کانَ قَبلَهُ ، مُضِلٌّ لِمَنِ اقتَدی بِهِ فی حَیاتِهِ و بَعدَ مَوتِهِ ، حَمّالٌ خَطایا غَیرِهِ ، رَهنٌ بِخَطیئَتِهِ . . . . (7)

عنه علیه السلام :لَبِئسَ الخَلَفُ خَلَفٌ یَتبَعُ سَلَفا هَوی فی نارِ جَهَنَّمَ! (8)

.

1- .. موعظه موَصَّله : أی مجموعه الألفاظ من هاهنا وهاهنا ، وذلک عیب فی الکتابه والخطابه. والرساله المحبَّره : المزیّنه الألفاظ. والتنمیق : التزیین أیضا (شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 14 ص 41) .
2- .. هَجَر : إذا خلَطَ فی کلامه ، وإذا هذی (النهایه : ج 5 ص 245 «هجر») .
3- .. اللَّغَط : الصوتُ والجَلَبَه (الصحاح : ج 3 ص 1157 «لغط») .
4- .. نهج البلاغه: الکتاب 7 ، معادن الحکمه : ج 1 ص 436 ح 78 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 81 ح 400 .
5- .. فی بعض النسخ : «مشغوف» بالغین المعجمه وفی بعضها بالمهمله. وعلی الأوّل معناه : دخل حبّ کلام البدعه شغاف قلبه ؛ أی حجابه ، وقیل : سویداءه. وعلی الثانی : غلبه حبّه وأحرقه ، فإنّ الشعف بالمهمله : شدّه الحبّ وإحراقه القلب (مرآه العقول : ج 1 ص 187) .
6- .. اللَّهَج بالشیء : الولوع فیه والحرص علیه . أی هو حریص علی الصوم والصلاه ؛ وبذلک یفتتن به الناس (مرآه العقول : ج 1 ص 187) .
7- .. الکافی : ج 1 ص 55 ح 6 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 17 ، الاحتجاج : ج 1 ص 621 ح 143 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 97 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 284 ح 2 .
8- .. نهج البلاغه: الکتاب 17 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 105 ح 407 .

ص: 241

حدیثامام علی علیه السلام در نامه اش به معاویه :از جانب تو ، اندرزنامه ای وصله پینه شده و نامه ای آراسته به من رسید که آن را با فریبکاری های خود ، آراسته ای و با بداندیشی فرستاده ای . نامه ای است از سوی مردی که او را نه دیده ای هست که راهش بنماید ، و نه راهبری که ارشادش کند ؛ بلکه هوس ، او را فرا خوانده و او اجابتش کرده است ، و گم راهی ، افسارش را گرفته و او در پی آن ، حرکت می کند . هذیان گویی هایی آشفته ، بر نوشته ، و بی هدف در کج راهه گام برداشته است .

امام علی علیه السلام :از منفورترینْ خلایق در نزد خداوند عز و جل ، دو مَردند : مردی که خداوند ، او را به خود ، وا نهاده است . چنین فردی از راه راست به در رفته ، به گفتار بدعت آمیز ، دل بسته است و با این حال ، از نماز و روزه دم می زند ( / به نماز و روزه ، تظاهر می کند) . او برای کسی که مفتونش شود ، مایه گم راهی است ، و از مسیر درستِ پیشینیانش منحرف گشته ، و در زندگی و پس از مرگش ، گم راه کننده کسی است که از او پیروی کند . باربَرِ گناهان دیگران است ، و گروگان گناه خویش... .

امام علی علیه السلام :چه بد بازمانده ای است آن بازمانده که از پیشینیانی که در آتش دوزخ سرنگون گشته اند، پیروی کند!

.


ص: 242

الإمام الباقر علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ الشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» (1) :هَل رَأَیتَ شاعِرا یَتَّبِعُهُ أحَدٌ؟ إنَّما هُم قَومٌ تَفَقَّهوا لِغَیرِ الدّینِ ، فَضَلّوا وأضَلّوا . (2)

3 / 5المُستَکبِرونَالکتاب«وَ قَالُواْ رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ * رَبَّنَا ءَاتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا» . (3)

«وَ تِلْکَ عَادٌ جَحَدُواْ بِایَاتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْاْ رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُواْ أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ» . (4)

«وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْءَانِ وَ لَا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَرَی إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ لَوْلَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ * قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ أَنَحْنُ صَدَدْنَاکُمْ عَنِ الْهُدَی بَعْدَ إِذْ جَاءَکُم بَلْ کُنتُم مُّجْرِمِینَ * وَ قَالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ بَلْ مَکْرُ الَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا وَ أَسَرُّواْ النَّدَامَهَ لَمَّا رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِی أَعْنَاقِ الَّذِینَ کَفَرُواْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» . (5)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الفُقَهاءُ اُمَناءُ الرُّسُلِ ما لَم یَدخُلوا فِی الدُّنیا . قیلَ یا رَسولَ اللّهِ : وما دُخولُهُم فِی الدُّنیا ؟ قالَ : اِتِّباعُ السُّلطانِ ، فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ فَاحذَروهُم عَلی دینِکُم . (6)

.

1- .. الشعراء: 224.
2- .. معانی الأخبار: ص 385 ح 19 عن حمّاد بن عثمان ، بحار الأنوار : ج 2 ص 108 ح 9 .
3- .. الأحزاب: 67 و 68.
4- .. هود: 59.
5- .. سبأ: 31 33.
6- .. الکافی : ج 1 ص 46 ح 5 عن السکونی ، منیه المرید : ص 138 ، النوادر للراوندی : ص 156 ح 226 ، جامع الأحادیث للقمّی : ص 104 کلاهما عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 2 ص 36 ح 38 ؛ الفردوس : ج 3 ص 75 ح 4419 نحوه ، کنز العمّال : ج 10 ص 183 ح 28953 .

ص: 243



3 / 5 مُستکبران

امام باقر علیه السلام در باره این سخن خداوند عز و جل که : «و شاعران را گم راهان ، دنباله روی می کنند» :آیا هرگز دیده ای که شاعری پیرو داشته باشد؟ [ مقصود از «شاعران» در این آیه ]جماعتی هستند که برای غیر دین خدا فقه آموختند (1) و در نتیجه ، هم خود ، گم راه شدند و هم دیگران را گم راه کردند .

3 / 5مُستکبرانقرآن«و گفتند : پروردگارا! همانا ما از سَروران و بزرگانمان فرمان بردیم و آنها ما را گم راه ساختند. پروردگارا! آنان را دو چندان ، عذاب ده و لعنتشان کن ، لعنتی بزرگ» .

«و این ، [ قوم ] عاد بودند که آیات پروردگارشان را انکار کردند ، و فرستادگانش را نافرمانی نمودند ، و به دنبال فرمان هر زورگوی ستیزه جویی رفتند» .

«و کسانی که کافر شدند ، گفتند : نه به این قرآن و نه به آن [ توراتی ] که پیش از آن است ، هرگز ایمان نخواهیم آورد. و ای کاش بیدادگران را ، هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان بازداشت شده اند ، می دیدی که [ چگونه ] برخی از آنان با برخی [ دیگر ، جدل و ] گفتگو می کنند . کسانی که زیردست بوده اند ، به کسانی که [ ریاست و ] برتری داشته اند ، می گویند : اگر شما نبودید ، قطعا ما مؤمن بودیم . کسانی که [ریاست و] برتری داشته اند ، به کسانی که زیردست بوده اند ، می گویند : مگر ما بودیم که شما را از هدایت پس از آن که به سوی شما آمد باز داشتیم؟ [ نه ؛ ] بلکه خودتان گناهکار بودید . و کسانی که زیردست بوده اند ، به کسانی که برتری داشته اند ، می گویند : [ نه ؛ ] بلکه نیرنگ شب و روز [ شما بود ] ، آن گاه که ما را وادار می کردید که به خدا کافر شویم و برای او همتایانی قرار دهیم . و هنگامی که عذاب را ببینند ، پشیمانی خود را آشکار می کنند ، و در گردن های کسانی که کافر شده اند ، غُل ها می نهیم . آیا جز به سزای آنچه انجام می دادند ، می رسند؟» .

حدیثامام صادق علیه السلام :پیامبر خدا فرمود : «فقیهان ، نمایندگان مورد اعتماد پیامبران اند ، تا زمانی که وارد دنیا نشوند» . گفته شد : ای پیامبر خدا! وارد شدن آنها به دنیا ، به چیست؟ فرمود : «به پیروی از سلطان. هر گاه چنین کردند ، از آنان بر دینتان بترسید» .

.

1- .یعنی دین و احکام آن را از روی هوای نفْس و برای اغراض غیر خدایی فرا گرفته است . (م)

ص: 244

الإمام علیّ علیه السلام :تَقَرَّبوا إلَی اللّهِ بِتَوحیدِهِ ، وطاعَهِ مَن أمَرَکُم أن تُطیعوهُ ، ولا تُمسِکوا بِعِصَمِ الکَوافِرِ ، ولا یَجنَح بِکُمُ الغَیُّ فَتَضِلّوا عَن سَبیلِ الرَّشادِ بِاتِّباعِ اُولئِکَ الَّذینَ ضَلّوا وأضَلّوا ، قالَ اللّهُ عَزَّ مِن قائِلٍ فی طائِفَهٍ ذَکَرَهُم بِالذَّمِّ فی کِتابِهِ : «إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا * رَبَّنَا ءَاتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا» ، وقالَ تَعالی : «وَ إِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاؤُاْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا» (1) ، «فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَیْ ءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَلنَا اللَّهُ لَهَدَیْنَکُمْ» (2) . أ فَتَدرونَ الاِستِکبارُ ما هُوَ؟ هُوَ تَرکُ الطّاعَهِ لِمَن اُمِروا بِطاعَتِهِ ، وَالتَّرفُّعُ عَلی مَن نُدِبوا إلی مُتابَعَتِهِ ، وَالقُرآنُ یَنطِقُ مِن هذا عَن کَثیرٍ ، إن تَدَبَّرَهُ مُتَدَبِّرٌ زَجَرَهُ ووَعَظَهُ . (3)

عنه علیه السلام فِی التَّحذیرِ مِنَ الفِتَنِ :إنَّکُم مَعشَرَ العَرَبِ أغراضُ (4) بَلایا قَدِ اقتَرَبَت ، فَاتَّقوا سَکَراتِ النِّعمَهِ ، وَاحذَروا بَوائِقَ (5) النِّقمَهِ ، وتَثَبَّتوا فی قَتامِ (6) العِشوَهِ (7) وَاعوِجاجِ الفِتنَهِ عِندَ طُلوعِ جَنینِها ، وظُهورِ کَمینِها ، وَانتِصابِ قُطبِها ، ومَدارِ رَحاها . تَبدَأُ فی مَدارِجَ خَفِیَّهٍ ، وتَؤولُ إلی فَظاعَهٍ جَلِیَّهٍ . شِبابُها کَشِبابِ الغُلامِ ، وآثارُها کَآثارِ السِّلامِ (8) . یَتَوارَثُهَا الظَّلَمَهُ بِالعُهودِ ، أوَّلُهُم قائِدٌ لِاخِرِهِم ، وآخِرُهُم مُقتَدٍ بِأَوَّلِهِم ، یَتَنافَسونَ فی دُنیا دَنِیَّهٍ ، ویَتَکالَبونَ عَلی جیفَهٍ مُریحَهٍ (9) ، وعَن قَلیلٍ یَتَبَرَّأُ التّابِعُ مِنَ المَتبوعِ ، وَالقائِدُ مِنَ المَقودِ ، فَیَتَزایَلونَ (10) بِالبَغضاءِ ، ویَتَلاعَنونَ عِندَ اللِّقاءِ . (11)

.

1- .. وتمام الآیه : «وَ إِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاؤُاْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیبًا مِّنَ النَّارِ»(غافر : 47) .
2- .. وتمام الآیه : «وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاؤُاْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَیْ ءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٍ» (إبراهیم: 21) . ویحتمل أن یکون وقع خلطٌ من النسّاخ هنا ؛ لتشابه الآیتین، واللّه العالم .
3- .. مصباح المتهجّد : ص 756 ح 843 ، مصباح الزائر : ص 158 کلاهما عن الفیّاض بن محمّد بن عمر الطرسوسی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 116 ح 8 .
4- .. الغَرَض : الهَدَف (النهایه : ج 3 ص 360 «غرض») .
5- .. البوائق: واحدها بائقه ؛ وهی الداهیه (النهایه : ج 1 ص 162 «بوق») .
6- .. القَتام: الغُبار الأسود (المصباح المنیر : ص 490 «قتم») .
7- .. العشْوَه بالضمّ والفتح والکسر : الأمر الملتبس ؛ مأخوذ من عَشوَه اللیل (النهایه : ج 3 ص 242 «عشا») .
8- .. السِّلام: الحجاره (الصحاح : ج 5 ص 1950 «سلم») .
9- .. یقال : أراحَ اللحمُ : أی أنتَنَ (لسان العرب : ج 2 ص 458 «روح») .
10- .. المُزایَلَه : المفارَقَه . والتزایُل : التبایُن (الصحاح : ج 4 ص 1720 «زیل») .
11- .. نهج البلاغه: الخطبه 151.

ص: 245

امام علی علیه السلام :با یگانه داشتن خداوند و فرمان بردن از کسی که شما را به فرمان برداری از او امر کرده است ، به خداوند ، نزدیک شوید و به ریسمان های کافران چنگ مزنید ، و [ مواظب باشید که ] اغواگری ها شما را به کج راهه نبرد ، که در آن صورت ، با پیروی از آنان که گم راه و گم راه کننده اند از راه راست ، گم راه می شوید. خداوند ارجمند ، در باره گروهی که از آنان در کتاب خود با نکوهش یاد کرده ، می فرماید : «همانا ما از سَروران و بزرگانمان فرمان بردیم و آنها ما را گم راه ساختند. پروردگارا! آنان را دو چندان ، عذاب ده و لعنتشان کن ، لعنتی بزرگ» ، و می فرماید : «و آن گاه که در آتش ، با یکدیگر بحث می کنند ، و ضعیفان به مستکبران می گویند : ما پیرو شما بودیم» . حال آیا چیزی را از عذاب خدا ، از ما برطرف می سازید؟ مستکبران می گویند : «اگر خدا ما را هدایت کرده بود ، ما نیز شما را هدایت کرده بودیم» . آیا می دانید «استکبار» چیست؟ استکبار ، فرمان نبردن از کسی است که به فرمان برداری از او امر شده اند ، و گردن فرازی در برابر کسی که به پیروی از او فرا خوانده شده اند. قرآن در این باره بسیار سخن گفته است . اگر اندیشنده ای در آن (قرآن) اندیشه کند ، او را هشدار و اندرز خواهد داد .

امام علی علیه السلام در بر حذر داشتن از فتنه ها :شما ای گروه عرب آماج بلاهایی هستید که نزدیک شده اند. پس ، از سرمستی های نعمت بترسید ، و از سختی های کیفر [ الهی ] بپرهیزید ، و در فضای غبارآلود شُبهه (تردید) ، و کژی فتنه ، آن گاه که نوزادش بر می آید ، و از کمینش رها می شود ، و ستون آن راست می گردد ، و آسیابش به چرخش در می آید ، درنگ کنید (از فرو رفتن در شبهات و فتنه ها باز ایستید) ، که فتنه ، از راه های پنهانی وارد می گردد ؛ ولی سرانجام ، چهره زشت و هولناکش را نمایان می سازد . شور و شَرَش چون شور و شرِ جوان است ، و آثارش چون آثار سنگ . ستمگران ، فتنه را به هم می سپارند و از یکدیگر به ارث می برند. نخستینِ آنان [ در این راه ] ، پیشوای آخرینشان است ، و آخرینشان به نخستین آنها اقتدا می کند . برای دنیای پست با یکدیگر به رقابت بر می خیزند ، و بر سر مُرداری گندیده ، به جان یکدیگر می افتند ؛ امّا زودا که پیرو از پیشرو ، و جلودار از دنباله رو ، بیزاری بجوید [ و گناه را به گردن او اندازد ] ، و با نفرت و کین ، از یکدیگر جدا شوند ، و به هنگام دیدار ، یکدیگر را نفرین کنند .

.


ص: 246

3 / 6المُفسِدونَ«وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَقَالَ مُوسَی لأَِخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ». (1)

/ 7المُجرِمونَالکتاب«وَ مَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ» . 2

.

1- .. الأعراف: 142.

ص: 247



3 / 6 مُفسدان

3 / 7 مُجرمان

3 / 6مُفسدان«و با موسی ، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر ، تمام کردیم ، تا آن که وقت معیّن پروردگارش در چهل شب، به سر آمد، و موسی [ هنگام رفتن به کوه طور ] به برادرش هارون گفت: در میان قوم من، جانشینم باش و [ کار آنان را ] اصلاح کن، و راه فسادگران را پیروی مکن» .

3 / 7مُجرمانقرآن«و ما را گم راه نکردند ، مگر مجرمان» . 1

.


ص: 248

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَ مَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ » :یَعنِی المُشرِکینَ الَّذینَ اقتَدَوا بِهِم هؤُلاءِ فَاتَّبَعوهُم عَلی شِرکِهِم ، وهُم قَومُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، لَیسَ فیهِم مِنَ الیَهودِ وَالنَّصاری أحَدٌ . (1)

.

1- .. الکافی: ج 2 ص 31 ح 1 عن محمّد بن سالم ، بحار الأنوار : ج 69 ص 88 ح 30 .

ص: 249

حدیثامام باقر علیه السلام در باره این سخن خدای متعال که : «و ما را گم راه نکردند ، مگر مجرمان» :[ مُجرمان ] یعنی مشرکانی که این افراد [ ِ گم راه شده ]به آنها اقتدا کردند و در شرک ورزی خویش ، پیرو آنان بودند . اینها (گم راه شدگان) از امّت محمّد صلی الله علیه و آله هستند و حتّی یک نفرشان از میان یهود و نصارا نیست .

.


ص: 250

.